فلسفه آمریکایی
بخش آغازین این مقاله ممکن است به خوبی چکیدهای از نکات کلیدی محتوای آن را بیان ندارد. |
فلسفه آمریکایی عبارت است از مجموعه متنها، فعالیتها و سنتهای فیلسوفان وابسته به ایالات متحده آمریکا. دایرة المعارف اینترنتی فلسفه، بیان میکند که فلسفه آمریکا فاقد هسته تعیین کننده ویژگیهای ذاتی است؛ اما میتواند به عنوان انعکاسدهنده،و شکلدهنده هویت جمعی آمریکا در طول تاریخ شناخته شود.[۱] فلسفه آمریکا تا حد بسیار زیادی تاثیر پذیرفته از اندیشههای فیلسوفان اروپایی میباشد. حتی برخی از جامعهشناسان اروپا مانند ماکس وبر نیز تاثیراتی بر تفکرات بنیادین فلاسفه آمریکایی، نسبتا قدیمی گذاشتهاند. در مجلس نمایندگان و مجلس سنای سنا آمریکا تقریبا از همان ابتدا دانش فلسفه در ذهن اعضا، حتی در تصمیم گیریها و تصویب لوایح تاثیر گذاشت، و باعث به وجود آمدن نوعی از همان ارزشی شد که امروزه در دوران مدرنیته و پسا مدرنیته، رویای آمریکایی نام گرفته است.
درواقع اين روش فلسفی انقلابی در مقابل سنت فلسفی بیحاصل در مدارس آمريكا و همچنين سنت بیهوده مابعدالطبيعی كه در اروپای آن زمان وجود داشت، ظهور كرد. به اعتقاد صاحبان اين مكتب روش و نظريه پراگماتيسم در حل مسائل عقلی و در پيش بردن سير ترقي و پيشرفت انسان سودمند است. شروع جنبش پراگماتيسم را ميتوان پس از جنگ هاي داخلي آمريكا دانست، درواقع با آغاز اين جنبش، روحي تازه در كالبد فلسفه در آمريكا دميده شد. مهم ترين زمينه ظهور اين مكتب در آمريكا فرضيه تكامل داروين است. يكي از جريانهای ديگري كه نقش مهمي را در ظهور پراگماتيسم در آمريكا رقم زد، مهاجرت بعضي از شاگردان هگل به آمريكا بود كه به «هگليان سن لوئي» معروف شدند. اين گروه نخستين نشريه فلسفي را در ايالات متحده آمريكا به نام «مجله فلسفی نظری» منتشر كردند. از نقاط مثبت اين نشريه، ارائه ترجمههايي از آثار فلاسفه اروپا بود كه راه را براي فيلسوفان آمريكايي كه در جستجوي روشهاي تازه بودند، هموار ساخت. با وجود آن که پراگماتیسم در کشورهایی مانند انگلستان و آلمان نیز نمایندگانی دارد(شیلر و وای هنگر) ولی به خاطر این که نمایندگان اصلی آن سه فیلسوف امریکایی یعنی پیرس، جیمز و دیوئی است، به فلسفه آمریکایی معروف شد. شاید با سادهنگري و مسامحه بتوان اصول اساسي عملگرايي يا پراگماتيسم را به اين صورت خلاصه كرد:
1. ما از دريافت واقعيت همانگونه كه هست محروم هستيم.
2. واقعيت امري ثابت و راكد نیست و در گذر و سيلان است.
3. بنابراين در بين نظريههاي مختلفی كه درباره واقعيت ابراز میشود، بهترين و معقولانهترين طريق آن است كه به نظريههايي چنگ بزنيم كه در عمل مفيد باشند.
پيرس و نظريه معني.
از ديدگاه پيرس پراگماتيسم نظريه در باب معني است نه در باب حقيقت. از نظر او «براي تعيين معناي يك مفهوم معقول، انسان بايد در نظر آورد كه چه نتايج هاي عملي، بالضروره، از درستی يک مفهوم موجود مي آيد و كل اين نتايج كل معناي آن مفهوم را تشكيل خواهد داد». مثلاً اگر كسي نميداند «سفت و سخت» يعني چه، براي او توضيح داده ميشود كه چيزي است كه در برابر فشار مقاومت ميكند، يا مثلاً ميتوان رويش نشست و...، بطور كلي مجموع نتايجهاي عملي كه در صورت سخت بودن يک شيء لازم ميآيد، معنا و مفهوم آن شيء خواهد بود. در واقع كل معناي يك مفهوم عبارت است از كل نتايج عملي آن مفهوم.
خدا در تفكر پيرس.
پيرس را ميتوان يک فرد معتقد به خدا دانست، اما خدا در فلسفه پيرس نقشي ندارد. او مخالف آميختن فلسفه و دين است. او از ژرف انديشي سخن مي گويد،و آن را فعاليتي از ذهن ميداند كه مستقيماً به خدا رهنمون ميشود. مقصود از ژرف انديشي نوعي علم فطري و غريزي يا تجربه قلبي است كه اعتقاد به خدا را امری اجتنابناپذير ميكند. به عقيده پيرس دل سپردن به نداي غريزه از هرگونه استدلال و برهان مفيدتر است. پيرس معتقد است، وجود خدا از يك نظرگاه كاملاً بديهي است و تصور خدا را بر آمده از تجربه مستقيم ميداند.
قرن هفدهم[ویرایش]
سنت فلسفی آمریکا در دوران استعمار اروپائیان در دنیای نو، یا به صورت دقیقتر قاره آمریکا آغاز شد. پیوریتنها با مهاجرت به نیو انگلند، قدیمیترین فلسفه آمریکا در سنت دینی را (مشیتگرایی پیورتن) به قارهی جدید آوردند.
در این سنت بر رابطهی میان فرد و جامعه تأکید میشد. این موضوع در اسناد اولیه دوران استعمار همچون دستورهای بنیادی کنتیکت (۱۶۳۹) و سازمان آزادی ماساچوست (۱۶۴۱) خود را نشان میدهد.[۱]
اندیشمندانی چون جان ونتروب (John Winthrop) بر رجحان زندگی عمومی نسبت به خصوصی تأکید داشتند. درحالی که نویسندگان دیگری مانند روگر ویلیامز (یکی از بنیانگذاران ایالت رود آیلند) باور داشتند که تسامح مذهبی را به تلاش برای دستیابی همگرایی در جامعه ترجیح میدادند.[۲]
قرن هجدهم[ویرایش]
فلسفه آمریکا در قرن هجدهم را میتوان به دو بخش تقسیم کرد؛ بخش نخست آن از الهیات کالوینیزم پیوریتن اصلاح دینی و بخش دوم از فلسفه اخلاقی روشنگری بومی که در کالجهای آمریکا تدریس میشد، تأثیر گرفتهاست.[۳] این دو بخش در سالهای پر آشوب دهه ۱۷۵۰ و ۱۷۷۰ برای شکل دادن به فرهنگ فکری نوین برای ایالات متحده آمریکا به کار گرفته شدند و این باعث ظهور روشنگری اروپایی در آمریکا شد. آرای روشنگری با تفکر سیاسی پدران بنیانگذار، یعنی گروهی از رهبران آمریکا که مستعمرات سیزدهگانه را متحد و جنگ استقلالطلبی از بریتانیای کبیر را رهبری کردند، مرتبط است.[۱][۴]
دو فیلسوف برجسته آمریکایی ساموئل جانسون و جاناتان ادواردز نخست تحت تأثیر متفکران اروپایی همچون دکارت، لاک، بارکلی و کانت قرار داشتند. اما سپس ایدههای روشنگری خود را تطبیق کردند و گسترش دادند تا الهیات و فلسفه آمریکایی خود را بهبود بخشند. این دو، بعنوان رهبران کنگرهگرایان پیورتن تعیین شدند که بسیاری از آموزههای جدید روشنگری را پذیرفتند و هر دو تحصیلکرده دانشگاه ییل بودند. از این رو بارکلی توانست بر ایدهآلیستهایی که رؤسای با نفوذ کالج بودند، تأثیر بسیاری بگذارد.
هر دو این افراد در راستای گسترش فلسفه سیاسی آمریکا و کارهای پدران بنیانگذار تأثیر گذاشتند. ولی ادواردز الهیات پیورتن اصلاحشده خود را مبتنی بر نظریه کالوینیست قرار داد، درحالی که جانسون به مذهب اسقفی انگلیکن (کلیسای انگلستان) روی آورد و سپس فلسفه جدید اخلاقی آمریکاییاش را مبتنی بر مذهب طبیعی ویلیم ولاستون بنا کرد. در پایان قرن رئالیسم عقل سلیم اسکاتلندی مکاتب بومی این دو رقیب را در منصب آموزش فلسفه درکالجهای آمریکا قرار داد و تا وقوع جنگی داخلی، این فلسفه در دانشگاههای آمریکا حاکم باقی ماند.[۵]
ظهور عصر روشنگری در آمریکا[ویرایش]
طی صد سال نخست، تعلیم و تربیت کالج در مستعمرات آمریکا در نیوانگلند، تحت حاکمیت الهیات پیورتن، ویلیام ایمز و روشهای منطقی قرن شانزدهم پتروس راموس قرار داشت.[۶] سپس در سال ۱۷۱۴، هشتصد جلد کتاب از سوی انگلستان که توسط جِرِمیا دامر (Jeremiah Dummer) نماینده مستعمره انگلیس بود به دانشگاه ییل رسید.[۷] این کتابها حاوی موضوعاتی بودند که به «آموزش جدید» شناخته شدند و شامل آثار و کارهای نویسندگانی چون لاک، دکارت، نیوتن، بویل، شکسپیر و دیگر نویسندگان عصر روشنگری بودند، اگرچه نزد استادان و فارغالتحصیلان کالجهای ییل و هاروارد پیورتن معروف نبودند.
ساموئل جانسون دانشجوی ۱۸ ساله اهل گیلفوردکنتیکت بود که کتاب «پیشرفت علم» اثری از فرانسیس بیکن را خواند. سپس جانسون در زندگینامهاش نوشتهاست: «همه اینها مانند سیل در اراضی خشک و بیحاصل بودند» و او «خود را مانند شخصی توصیف کرد که از تاریکی ناگهان در برابر نور آفتاب قرار گرفتهاست(همانند تمثیل غار افلاطون)».[۸] او حالا آنچه را که در دانشگاه ییل آموخته بود «هیچ چیز نبود ولی تارهای عنکبوت آموزش گاهی معدود سیستمهای انگلیسی و هالندی به سختی در جادهها حاکمیت میکنند».[۹]
سپس جانسون در سال ۱۷۱۶ به عنوان استاد در دانشگاه ییل تعیین شد. او به تدریس روشنگری در این دانشگاه پرداخت. به این شکل بود که روشنگری در آمریکا شروع شد. یکی از دانشجوهای او در مقطع زمانی کوتاه، جاناتان ادواردز ۱۵ ساله بود. این دو دانشجو مستعد دانشگاه ییل که در آن زمان جزو متفکرین برجسته بودند کە بعدها رئیس کالج شدند و مشکل اساسی ناسازگاریهای میان آموزش قدیم و جدید را برای مردم آشکار ساختند.[۱۰] ولی هر کدام درباره موضوعات جبر در برابر اختیار، گناه نخستین در برابر جستوجوی خوشبختی، پایبندی به تقوا و تعلیم و تربیت اطفال، دیدگاه کاملاً متفاوتی داشتند.
کالوینیزم اصلاح شده[ویرایش]
جاناتان ادواردز را مهمترین و اصلیترین الهیدان فلسفی آمریکایی محسوب میکنند.[۱۱] او به دلیل موعظه و تبلیغهای پرانرژیاش همچون «گناهکاران در دستان خدای خشمگین» که گفته میشود نخستین بیداری بزرگ را آغاز کرد، معروف شد. ادواردز روی «سلطه مطلق خدا و زیبایی تقدس خدا» تأکید میکرد.[۱۱] او همچنین سعی مینمود کە افلاطونیزم مسیحیت را با معرفتشناسی تجربهگرایی در تبانی با فیزیک نیوتنی متحد سازد. ادواردز عمیقاً تحت تأثیر جورج بارکلی که خود یک شخص تجربهگرا بود، قرار گرفت و او اهمیت موارد غیر مادی را برای ایجاد تجربه انسانی از اسقف بارکلی به دست آورد.
ذهنیت غیرمادی متشکل از درک و اختیار است و این مسئله در چارچوب نیوتنی که به مقوله اساسی متافیزیک مقاومت ادواردز مرتبط است، درک و تفسیر میگردد. هر ویژگی که یک شیء داشته باشد، این مشخصات را دارد چون شیء مقاومت میکند. مقاومت فی النفسه اعمال قدرت خداوند است و آن را میتوان در قوانین حرکت نیوتن مشاهده نمود. در این قانون آمدهاست: که شیء تمایل ندارد حالت حرکت فعلی خود را تغییر دهد؛ یک شیء در حالت سکون همیشه در حالت سکون باقی خواهد ماند و یک شیء در حال حرکت همیشه در حال حرکت باقی خواهد ماند.
هرچند ادواردز با استفاده از ایدههای روشنگری فلسفه طبیعی لاک، نیوتن و بارکلی الهیات پیورتن را اصلاح کرد، اما بازهم یک جبرگرا باقی ماند. جاناتان ادواردز نیز آزادی اختیار را رد کرد و گفت که «ما طبق خواست خود میتوانیم هرکاری انجام دهیم، ولی نمیتوانیم آنطور که باب طبعمان است آن را انجام دهیم» طبق سخن ادواردز، نه کارهای نیک و نه هم عقیده برخاسته از خود باعث رستگاری میشود. ولی این رحمتِ بدون قید و شرط خداوند است که به مثابه تنها داور و قاضی طالع و بخت انسانها قرار گرفتهاست.
روشنگری[ویرایش]
درحالیکه سنت فلسفی آمریکا در قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم با موضوعات مذهبی و دلیل اصلاحطلبی راموس شناخته میشد، اما قرن هجدهم بیشتر شاهد اتکاء بر علوم و تعالیم جدید عصر روشنگری، همراه با عقیده ایدئالیستی در کمالگرایی انسان از طریق تدریس اخلاقیات فلسفه و اقتصاد لِسهفِر و تأکید روی مسائل سیاسی بود.[۱۲]
ساموئل جانسون بنیانگذار فلسفه آمریکایی[۱۳] و نخستین فیلسوف برجسته در مستعمرات آمریکا و اولین نویسنده کتاب آموزشی فلسفه نامیده میشود.[۱۴] او نه تنها به فلسفه و الهیات بلکه به نظریههای آموزشی و طرحهای طبقهبندی علم نیز علاقمند بود. از این رو، او یک دایرة المعارف نوشت و شغل آموزش کالج و سیستمهای طبقهبندی کتابخانه را ایجاد نمود.[۱۵]
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ "American philosophy" at the Internet Encyclopedia of Philosophy Retrieved on May 24, 2009
- ↑ "Religious Tolerance" – Freedom: A History of US: PBS.com Retrieved September 9, 2009
- ↑ Hoeveler, J. David, Creating the American Mind:Intellect and Politics in the Colonial Colleges, Rowman & Littlefield, شابک ۹۷۸−۰۷۴۲۵۴۸۳۹۸, 2007, p. xi
- ↑ Hoeveler, p. xii
- ↑ Hoeveler, p. 127
- ↑ Ahlstrom, Sydney Eckman, A Religious History of the American People, Yale University Press, 1972, p. 295
- ↑ Ellis, Joseph J. , The New England Mind in Transition: Samuel Johnson of Connecticut, 1696–1772, Yale University Press, 1973, p. 34
- ↑ Schneider, Herbert and Carol, Samuel Johnson, President of King's College: His Career and Writings, Columbia University Press, 4 vols. , 1929, Volume I, p. 7
- ↑ Schneider, Volume I, p. 6.
- ↑ Ahlstrom, p. 296
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ Stanford Encyclopedia of Philosophy, "Jonathan Edwards," First published Tue Jan 15, 2002; substantive revision Tue Nov 7, 2006
- ↑ "American philosophy" at the Internet Encyclopedia of Philosophy Retrieved on May 24, 2009
- ↑ Walsh, James, Education of the Founding Fathers of the Republic: Scholasticism in the Colonial Colleges, Fordham University Press, New York, 1925, p. 185
- ↑ Routledge Encyclopedia of Philosophy, Ed. Edward Craig, Taylor & Francis, 1998, p. 124
- ↑ Fiering, Norman S. , "President Samuel Johnson and the Circle of Knowledge", The William and Mary Quarterly, Third Series, Vol. 28, No. 2 (Apr. , 1971), pp. 199–236